سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به کسى که در محضر او أستغفر اللّه گفت ، فرمود : ] مادر بر تو بباید گریست مى‏دانى استغفار چیست ؟ استغفار درجت بلند رتبگان است و شش معنى براى آن است : نخست پشیمانى بر آنچه گذشت ، و دوم عزم بر ترک بازگشت ، و سوم آن که حقوق مردم را به آنان بپردازى چنانکه خدا را پاک دیدار کنى و خود را از گناه تهى سازى ، و چهارم اینکه حقّ هر واجبى را که ضایع ساخته‏اى ادا سازى و پنجم اینکه گوشتى را که از حرام روییده است ، با اندوهها آب کنى چندانکه پوست به استخوان چسبد و میان آن دو گوشتى تازه روید ، و ششم آن که درد طاعت را به تن بچشانى ، چنانکه شیرینى معصیت را بدان چشاندى آنگاه أستغفر اللّه گفتن توانى . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 86 دی 10 , ساعت 12:0 صبح

در روزگاری دور مردی بود که همه ی زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود، وقتی مرد، همه می گفتند به بهشت رفته است، آدم مهربانی مثل او حتما به بهشت می رود هرچند بهشت برای این مرد چندان مهم نبود اما، به هر حال به بهشت می رود.

روح مرد بر دو راهی بهشت و جهنم ایستاده بود، دربان نگاهی به اسامی کرد و چون اسم مرد را در میان بهشتیان نیافت او را به جهنم فرستاد، زیرا جهنم هیچ نیازی به دعوت نامه یا کارت شناسایی نداشت و بدین ترتیب مرد در جهنم مقیم گشت.

چند روز گذشت و ابلیس با ناراحتی و خشم به دروازه ی بهشت رفت و گریبان مسئول مربوطه را گرفت و گفت: این کار شما تروریسم خالص است!

مسئول مربوطه با حیرت از شیطان دلیل خشم او را پرسید و شیطان با خشم گفت: آن مرد را به دوزخ فرستاده اید و از وقتی او آمده کاروزندگی ما را به هم زده. از وقتی که رسیده، به حرف های دیگران گوش می دهد، در چشمهایشان نگاه می کند و به دردودلهایشان می رسد.حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت و گو و درد و دل می کنند!! آخه دوزخ که جای این کارها نیست! لطفا این مرد را پس بگیرید!

به خاطر بسپار: با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا بر تصادف در دوزخ افتادی، خود شیطان تو را به بهشت بازگرداند!


منبع کتاب:لطفا گوسفند نباشید!



لیست کل یادداشت های این وبلاگ